مطالعه حاضر مدل مفهومی نقش واسطه ای کمالگرایی در تأثیر نظریه های ضمنی هوش بر جهت گیری های هدف پیشرفت در دانشجویان را آزمون کرد. تعداد دویست و هشتاد و پنج نفر دانشجوی دختر (40/2 ± 64/20 سال) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از دانشگاه مازندران انتخاب شدند و به مقیاس نظریه های ضمنی هوش (ITIS؛ عبدالفتاح و ییتس، 2006)، سیاهه کمال گرایی (PI؛ هیل و همکاران، 2004) و پرسشنامه بازنگری شده جهت گیریهای هدف پیشرفت (AGQ-R؛ الیوت و مورامایا، 2008) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که برنامه مداری و تلاش برای عالی بودن، در تأثیر نظریه ضمنی هوش افزایشی، و نیاز به تأیید در تأثیر نظریه ضمنی هوش ذاتی بر جهت گیری های تبحری، نقش واسطه ای داشتند. نظم و سازماندهی و تلاش برای عالی بودن در تأثیر نظریه ضمنی هوش افزایشی بر جهت گیری عملکردی-گرایشی نقش واسطه ای داشتند. تلاش برای عالی بودن در تأثیر نظریه ضمنی هوش افزایشی بر جهت گیری عملکردی-اجتنابی نیز واسطه گر بود.