هدف این پژوهش، بررسی روابط بهزیستی معنوی، عدالت زناشویی، توانمندی های خانواده، عوامل محافظ خانواده و کیفیت زناشویی در یک مدل مفهومی چند متغیری ساختاری بود. با توجه به جامعه آماری و ملاک های ورود، تعداد سیصد نفر با استفاده از روش نمونه گیری سهل الوصول از دانشگاه های آزاد اسلامی واحد ساری، علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری و دانشگاه مازندران مورد سنجش قرار گرفتند که بعد از در نظر گرفتن ملاک های خروج و حذف پاسخنامه های ناقص، داده های حاصل از پاسخ های دویست و چهل و هفت نفر (153 زن و 94 مرد) متشکل از 32 نفر عضو هیأت علمی، 76 نفر کارمند و 139 نفر دانشجو مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل سیاهه مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس بهزیستی معنوی (SWBS؛ پالوتزیان و الیسن، 1982)، مقیاس عدالت زناشویی (MJS؛ غفاری، فاتحی زاده، احمدی، قاسمی و باغبان، 2013)، مقیاس توانمند های خانواده (FSS؛ شام، بولمن، یوریچ و هاچ، 2001)، سیاهه عوامل محافظ خانواده (IFPF؛ گاردنر، هیوبر، استاینر، واسکوئز و سویج، 2008) و فرم تجدید نظر شده مقیاس سازگاری زناشویی (RDAS؛ باسبی و همکاران، 1995) بود. روش های آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش مدل سازی معادله ساختاری بود. فرضیه اصلی این پژوهش این بود که تأثیر بهزیستی معنوی بر کیفیت زناشویی از طریق نقش میانجی عدالت زناشویی، توانمندی های خانواده و عوامل محافظ خانواده قابل تبیین است. نتایج مربوط به فرضیه های پژوهش نشان داد که مدل مفهومی پیشنهادی در زنان برای تمام فرضیه های پژوهش برازش مناسبی با داده های پژوهش دارد به طوری که 70 درصد واریانس کیفیت زناشویی را تبیین نمود (001/0>p). در مورد مردان، نتایج نشان داد که 61 درصد واریانس کیفیت زناشویی توسط بهزیستی معنوی، عدالت زناشویی و توانمندی های خانواده قابل تبیین است (001/0>p). عدم همپوشانی فواصل اطمینان توزیع نمونه ای حاصل از خودگردان سازی ضریب تأثیر مستقیم توانمندی های خانواده بر کیفیت زناشویی در زنان و مردان نشان داد که بین ضرایب مذکور در زنان و مردان، تفاوت معنی دار وجود دارد و می توان جنسیت را در تأثیر مستقیم توانمندی های خانواده بر کیفیت زناشویی به عنوان متغیر تعدیل گر در نظر گرفت. در مورد سایر مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل، بین فواصل اطمینان زنان و مردان، همپوشانی وجود داشت و بر این اساس بین