انصاف به عنوان دریچه اصلی نفوذ اخلاق در حقوق و فقه اسلامی، مبنای بسیاری از احکام و قواعد فقهی و حقوقی محسوب می شود. انصاف، به عنوان رفتار خوشایند وجدان جامعه، موجب استقرار عدالت واقعی در جامعه اسلامی می گردد. بر همین اساس، انصاف نمی تواند در مقابل معاملاتی که در وضعیت اضطراری منعقد می شود سکوت کند. اصولاً معاملات اضطراری معاملاتی صحیح محسوب می شوند، اما در برخی موارد (جایی که یکی از طرفین خصوصاً طرفی که دارای موقعیت برتری می باشد، از این موقعیت اضطراری سوءاستفاده می نماید) نفوذ این معاملات دچار تردید می شود؛ چرا که انصاف، سوءاستفاده از موقعیت در قرارداد را نمی پذیرد. همان گونه که، نظام حقوقی کامن لا، طبق نظریه دکترین نامعقول، که انصاف هسته اصلی آن را تشکیل می دهد، آن را نمی پذیرد و فقها نیز با دید منصفانه، در قالب قاعده لاحرج و لاضرر، آن را نمی پذیرند.