ایران اگرچه دارای بیش از ۳۶ هزار اثر باستانی و تاریخی ثبتشده است، اما بیشتر این آثار و البته آثار ثبتنشده که تا یک میلیون اثر و سایت باستانی برآورد میشود (شیرازی. ۱۳۹۸) در اثر حفاریهای غیرمجاز، اسیب دیده است. به نظر میآید در ذهنیت بخش قابل توجهی از ایرانیان، هر اثر تاریخی میتواند آثاری گرانبها از جنس طلا و نقره در خود داشته باشد که عموما بهطور خلاصه به آن گنج گفته میشود. بنابراین هرگونه حفاری در این محوطهها، حتی از سوی باستانشناسان و کارشناسان، تلاشی در راستای گنجیابی تعبیر میشود. از همین روست که بسیاری از باستانشناسان به دلیل بار معنایی منفیای که اصطلاح «حفاری» پیدا کردهِ، ترجیح میدهد از اصطلاح «کاوش» به جای حفاری استفاده کنند. در این سخنرانی در پی آن هستیم تا به دلایل شکلگیری چنین تصوری در ذهنیت ایرانیان از یکسو و پیامدهای آسیبزای آن برای میراث فرهنگی از سوی دیگر بپردازیم. در این راه بیشتر اطلاعات و یافتهها، در کنار تجربیات نگارنده از حضور در سایتهای باستانی و همنشینی با تیمهای کاوش باستانشناسی، از دل مصاحبه با باستانشناسان، نیروهای یگان حفاظت میراث فرهنگی و مدیران ادارات میراث فرهنگی به دست آمده است (مجموعا ۱۶ مصاحبه). در این زمینه از دیدگاههای ملیگرایانه، بهویژه دیدگاه «نمادگرایی قومی/ملی» آنتونی اسمیت برای فهم این مسئله سود خواهیم برد. ضعف و ناتوانی سازمان/وزارت میراث فرهنگی، غیرمتخصص بودن بخشی از مدیران بالایی این نهاد، طرد و تخفیف احساسات ملیگرایانه در دهههای اخیر، وضعیت اقتصادی و زمینه فرهنگی ایرانیان، اصلیترین دلایل رواج حفاریهای غیرمجاز در کشور است. همچنین تخریب گسترده آثار تاریخی، تضعیف حس هویت ملی، تخفیف رشته تخصصی باستانشناسی در ذهنیت ایرانیان به مثابه دانش علمی گنجیابی و رواج مشاغل کاذب مرتبط با گنجیابی (همچون جعل و فروش نقشه گنج، فروش دستگاه گنجیابی، مشاوره گنجیابی و...) از پیامدهای این مسئله است.