ژنتیک سیمای سرزمین یک رشته در حال ظهور حفاظت است که روش ها و مفاهیم ژنتیک جمعیت، اکولوژی سیمای سرزمین و آمارهای مکانی را در هم می آمیزد. هدف این رشته درک و پیش بینی چگونگی تعامل ویژگی های سیمای سرزمین با فرآیندهای تکاملی خرد مانند جریان ژنی می باشد. مهم تر از همه، ژنتیک سیمای سرزمین از استنتاج های مطالعات ژنتیک حفاظت و درک پویایی سیمای سرزمین، برای اجرای موفق استراتژی های حفاظتی استفاده می کند. به علاوه، یک درک تجربی از این که چگونه ویژگی های سیمای سرزمین بر توزیع و جریان ژنی در درون و بین لکه ها اثر می گذارد، برای پیش بینی اثرات افزایش دستکاری های زیستگاه و تغییرات سیمای سرزمین بر تداوم جمعیت و فرآیندهای واگرایی ضروری است. مطالعات اخیر در اکولوژی سیمای سرزمین نشان داد که درک ما از توزیع موجودات در سیمای سرزمین ناهمگن، توسط توجه صریح به ماتریس زیستگاه های ناهمگن یا زیستگاه های نامناسب میان لکه های زیستگاه مناسب، توسعه خواهد یافت. در این مطالعه، ساختار ژنتیکی جمعیت و الگوی توزیع جربیل بزرگ (Rhombomys opimus) با استفاده از آنالیزهایی که به طور صریح به ماتریس ناهمگنی توجه دارد، توضیح داده شد. نمونه های خون به روش غیر تهاجمی از جربیل بزرگ، تقریباً در تمام دامنه توزیع این گونه در ایران از 109 فرد برداشته شد. داد ه ها با استفاده از تکنیک های ژنتیک جمعیت مولکولی و ژنتیک سیمای سرزمین، تجزیه و تحلیل شدند. ابتدا، ساختار ژنتیکی جمعیت با استفاده از روش بیزین آنالیز و تنوع ژنتیکی به منظور ارزیابی مشخصات ژنتیکی جمعیت ها برآورد شد. در مرحله بعد، ارتباط بین ماتریس فاصله ژنتیکی با ماتریس فاصله جغرافیایی و اکولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت، ارتباط بین اتصالات سیمای سرزمین و الگوی جریان ژنی به منظور شناسایی نفوذپذیری سیمای سرزمین برای جمعیت های جربیل بزرگ، با استفاده از تئوری جریان مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج میزان درون آمیزی بسیار پایین و تنوع ژنتیکی بالا را در جمعیت ها نشان داد. همچنین تفاوت ژنتیکی بین جمعیت ها وجود نداشت و نرخ مهاجرت و جریان ژنی بالایی بین لکه های زیستگاهی مشاهده شد. آنالیزهای ساختار جمعیتی 11 گروه (11K= ) جمعیتی را در مناطق مورد مطالعه نشان داد. اما الگوی انتصاب افراد در زیر مجموعه (2K= ) شواهد منطقی برای اثبات 9 جمعیت به عنوان مناطق ژنتیکی مجزا، فراهم