ایده "علوم انسانی قرآن بنیان" در سالهای اخیر مورد توجه جدی و نقض و ابرام اندیشمندان قرار گرفته است. ارایه یک مدل ضابطه مند، اصیل و معتبر برای پیاده سازی این ایده، ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد. با تکیه بر این مدل چگونگی استخراج علوم انسانی از گزاره های قرآنی آشکار گردیده و نیز معیاری روشن جهت ارزیابی این ایده و پاسخگویی به مخالفان و معارضان آن را فراهم می نماید. پژوهش پیش رو که با روش توصیفی- تحلیل سامان یافته با الهام از بیان نورانی امیر المومنین (ع) و سخنان بزرگان دینی؛ می کوشد تا "استنطاق از قرآن" را بعنوان عنصر اساسی و قابل اعتماد در فرآیند دستیابی به علوم انسانی مبتنی بر قرآن و به مثابه یک "پارادایم" پیشنهاد نماید. یافته های پژوهش حاضر ما را به برخی از ابعاد پارادایم پیش گفته رهنمون می شود. اعتبار و مشروعیت استنطاق از قرآن و یافته های حاصل از آن به اصل "جامعیت قرآن" و پاسخگویی آن در برابر تمامی پرسش های اساسی فراروی بشریت تکیه دارد. زیرا قرآن خود را آشکارا مایه هدایت و بیانگر تمامی اموری دانسته است که در هدایت آدمی دخیل است! افزون بر مشروعیت، فرآیند اجرای این روش نیز امری آشکار و برگرفته از اصول قابل اعتماد است. چه این که در گام نخست به دست آوردهای علمی بشر مراجعه و در گام دوم با تکیه بر اصول معتبر استنباط؛ دیدگاه ویژه قرآن کریم درباره آن موضوع استخراج و تبیین می گردد. با این همه نمی توان برخی مخاطرات مانند، تفسیر به رای و تحمیل نظر بر قرآن را در این فرآیند انکار نمود. یافته های این پژوهش در حوزه مطالعات تفسیر و نیز ادبیات عرصه تولید علوم اسلامی کاربرد دارد.