حقوق بشر، بهعنوان مفهومی مدرن، بر کرامت ذاتی انسان و حقوق او، فارغ از هرگونه تفاوت جغرافیایی، قومی، مذهبی و زبانی، تأکید دارد. اما این مفهوم، در مواجهه با فرهنگهای تاریخی، با چالشهایی مواجه میشود. یکی از مهمترین چالشهای حقوق بشر، چالش آن با سنت اسلامی است. اندیشمندان مسلمان در مواجهه با این چالش، رویکردهای مختلفی را اتخاذ کردهاند. برخی درصدد هماهنگی دین با حقوق بشر برآمدهاند، برخی دیگر سابقه حقوق بشر را در سنت دینی میدانند و گروهی دیگر حقوق بشر را بر دین ترجیح میدهند. پایاننامه پیشرو در تلاش است که به این سؤال پاسخ دهد که آیا انسانشناسی عرفانی میتواند محملی را برای طرح مسئله حقوق بشر در سنت ایرانی اسلامی فراهم کند؟ در پاسخ به این سؤال، نگارنده با استفاده از روش هرمنوتیک دیاتوپیک ریمون پانیکار تلاش دارد که نوعی همسانی کارکردی در عرفان و فلسفه حقوق بشر بیابد؛ به این معنا که واژههای معادل همریخت در فرهنگ و زیستجهانهای مربوط به خود از حیث کارکردی همسو هستند. منبع همریخت در فرهنگ ایرانی و اسلامی نه در فلسفه، نه در کلام و نه در فقه بلکه در عرفان و بهطور خاص در عرفان عزیزالدین نسفی یافت میشود؛ برخی از مفاهیم مطرحشده در اندیشه عزیزالدین نسفی، مانند کرامت انسانی، صلح کل و تسامح و تساهل امکان دیالوگ فلسفی میان حقوق بشر و معنویت ایرانی را فراهم میکند.