پروژۀ سدسازی در کشور با هدف توسعه در سطح کلان و توزیع منافع آن در سطح محلی و ملی انجام میگیرد. در بیشتر مواقع این پروژهها با رویکرد تکنوکراتیک، بهصورت تصمیمگیریهای از بالا به پایین و با کمترین میزان مشارکت مردم محلی اجرا میشوند. در این میان، بیشترین چالشها، ماندگارترین و گستردهترین پیامدهای چندجانبۀ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی را در سه سطح ملی، منطقهای و محلی به همراه دارند. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی برنامهها و سیاستهای توسعه با تأکید بر پروژههای سدسازی در استان ایلام است. روش این مطالعه کیفی است. همچنین این پژوهش با بهکارگیری رویکرد اتنوگرافی انتقادی پروژههای سدسازی در استان ایلام و درک جوامع محلی از پروژۀ سدسازی، نقش آنها در فرایند تصمیمگیری، اجرا و موازنۀ قدرت در میان ذینفعان پروژه را بررسی کرده است. گردآوری دادهها با استفاده از مشاهدۀ مشارکتآمیز و مصاحبههای اتنوگرافی صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد وجه بیشتر سیاستها و برنامهها در پروژههای سدسازی عبارتاند از: سیاست پرداخت نقدی، نبود تصمیمگیری و ارادۀ سیاسی، نبود برنامۀ منسجم جابهجایی و اسکان مجدد، طولانیشدن اجرای پروژهها و فرصتسوزی، درپیشگرفتن سیاستهای یکسان و نادیدهگرفتن تفاوتها. نتایج این پژوهش بیانگر آنست که سیاستها و برنامههای در پیش گرفته شده در پروژه های توسعه ای، روستاهای متأثر را با چالشهایی جدی مواجه کرده و با بیگانه تلقیکردن مردمان محلی، مشارکت و همراهی آنها و استفاده از دانش محلی و بومی را نادیده گرفته است.