پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع ارتقای جایگاه مدیریتی زنان فرهنگی در آموزش و پرورش استان مازندران انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی است. جامعه آماری شامل کلیه بانوان (معلم، معاون، مدیر و کارشناس آموزش) شاغل در آموزش و پرورش استان مازندران به تعداد 12000 نفر می باشند که در نهایت 350 نفر در تحقیق مشارکت داشتند، با استفاده از روش تصادفی خوشه ای یک مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پس از مطالعه مبانی نظری پرسش نامه ای محقق ساخته تدوین شد و روایی و پایایی آن مورد تایید صاحب نظران قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که به ترتیب، موانع اجتماعی و فرهنگی با 47/18درصد، موانع روانشناختی با 10درصد، موانع خانوادگی با 32/9 درصد، موانع سازمانی با 20/9 درصد و موانع مدیریتی با 78/6 درصد بعنوان 5 عامل اصلی عدم ارتقای مدیریتی زنان فرهنگی محسوب می شوند. همچنین از نظر بانوان فرهنگی"نگهداری از فرزندان و آموزش آن ها" با 83/3 درصد بالاترین میانگین و"پایین بودن ابتکار و خلاقیت در زنان" با 96/1 درصد پایین ترین میانگین را در بین عوامل به خود اختصاص دادند.