با ورود به دهه پنجم از پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی ابعاد گوناگون آن، هنوز هم از دریچه های مختلف قابل تأمل و شگفتانگیز است، به طوری که در پرتو اقدامات شبه مدرنیستیِ رژیم پهلوی یاد کرد، زمینههای نارضایتی و « وابستگی به مسیر » دوم، در آنچه که میتوان از آن به عنوان مشکلۀ نیل به سوی تغییر در جدال میان دولت و جامعه فراهم گردید. بدینسان، مقاله حاضر تلاش میکند تا به این سؤال اصلی پاسخگو باشد که کیفیت حکومتداری رژیم پهلوی، چگونه نارضایتی اقشار مختلف مردم را در تلفیق با نوآوری ایدئولوژی امام خمینی و وقوع انقلاب اسلامی ایران فراهم کرده است؟ پژوهش حاضر با تمسک بر نظریه نسل چهارم انقلاب گلدستون، این نتیجه را احصا نموده ،« ایدئولوژی عمیق » است که نوآوری های منبعث از فرهنگ مذهبی- شیعه امام خمینی در قالب مجموعه جایگزینهای موجود را به واسطه ولایت فقیه فزونی بخشید و اهداف و راهبردهای اقشار مختلف مردم را در توالی رویدادها در مقاطع حساس و بحرانی به سمت تغییر نظام سیاسی وابسته به مسیر سوق داده بود.