جریانات چپ در ایران به موازات گسترش کمونیستم بعد از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ وکودتای اکتبر ۱۹۱۷ و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، پا گرفت. به علت خوشبینی اولیه نسبت به گفتههای لنین برخلاف خاندان رومانف که چشم داشتی به سرحدات ایران نداشت این افکار کمونیستی در ایران ریشه دواند هرچند بعدها در غائله حکومت آذربایجان تا مرز یک بحران بزرگ و تجزیه دو استان آذربایجان و کردستان پیش رفت. در دهه بیست شمسی افزایش روزافزون نفوذ فکری کمونیستم و بازتابهای گسترده این طرز فکر را در سراسر ایران داریم. در این سالها حزب دموکرات در آذربایجان و حزب توده در تهران و سایر نقاط ایران مشغول انتشار افکار چپ گرایانه و رویکرد مارکسیستی خود بودند. حزب توده را میتوان یکی از احزاب پرنفوذ و اثرگذار در دوران معاصر ایران نامید. فعالیت های این احزاب به خصوص حزب توده بیشتر تبلیغی بوده است. اما به مرور احزاب رادیکالتر از درون احزاب چپ شکل گرفت، مانند چریکهای فدایی خلق ایران که مبارزه سیاسی را ناکافی میدانستند و قائل به مبارزه مسلحانه و استفاده از قوه قهریه بودند. اتحادیه کمونیست های ایران را نیز باید در همین چارچوب تحلیل کرد. این دو گروه باعث دو واقعه در تاریخ معاصر ایران شدند، اولی در ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ در دوران پهلوی دوم )محمدرضا شاه( و در سیاهکل گیلان و دومین واقعه در زمان جمهوری اسلامی در ششم بهمن سال ۱۳۶۰ در شهر آمل اتفاق افتاد. بر این اساس سوال پژوهش حاضر از این قرار است: چه شباهتها و تفاوتهایی میان واقعه سیاهکل و ۶ بهمن آمل وجود دارد؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که اگرچه هر دو رخداد بوسیله نیروهای چپ و با هدف براندازی صورت گرفت؛ اما درحالی که در واقعه سیاهکل سرکوب توسط نیروهای دولتی صورت گرفت در رویداد ۶ بهمن نیروهای مردمی و بدنه اجتماعی حکومت به مقابله با اتحادیه کمونیستها پرداخت.