گسترش ارتباطات و گردش اطلاعات و رسانه های گروهی و بویژه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی آن قدر مهم و تاثیرگذار بوده که از عصر حاضر به عصر اطلاعات یاد می شود. سرعت تحول تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی حیرت انگیز بوده و همین تحول، دگرگونی و طراوت و نوآوری، آن را برای بررسی و کار علمی وسوسه انگیز کرده و منجر به ارائه تئوریهای مختلفی از قبیل موج سوم ، جامعه ای شبکه ای ،جامعه ی فرا صنعتی ،فرا واقعیت و دهکده جهانی و ... شده است. این تحول و جهان شکل گرفته از آن به تعبیر هابرماس جهان زیستی است که انسان، زندگی و نحوه سلوک جدی را خلق می کند و ما را در بطن و متن فرایند رسانه ای شدن قرار می دهد. فرایندی که ضمن تبادل آزاد اطلاعات و گسترش فضای گفتگو همواره به دنبال دور شدن از سیطره دولت می باشد. این نحوه سلوک و خلق جهان فناورانه خود تهدیدها و فرصتهای بیشماری را در حوزه های گوناگون از جمله سیاسی فراهم نموده و در حوزه کار سیاستگذاری پرداختن به آن از جنبه سلبی یا ایجابی اجتناب ناپذیر می باشد. چرا که به تعبیر لیوتار عرصه حاکمیت و سلطه اطلاعات روز به روز افزون تر می گردد و آنگاه که منجر به شکل گیری واقعیت مجاز یا مجاز واقعی می گردد، خود عامل و بستر بسیاری از تحولات سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی شده و ظرفیت و استعداد ایجاد هویت های جدید، فضاهای مفاهمه و روابط افقی، کانونهای مقاومت ، جنبش، بسیج مردمی ، اعتراض ،شورش، درگیری و نافرمانی را پیدا می کند. این تاثیر به حدی است که به تعبیری برخی از متفکران، رسانه ها و شبکه ها درک ما را از مفاهیم و از جمله زمان و مکان تغییر داده و حقیقت ،درستی یا واقعیت آن چیزی است که در فضای مجازی تولید می شود و به اعتقاد بیل گیتس ارتباطات و رفتار انسانی درهم ادغام خواهد شد.