استفاده از انواع نقوش، اختصاصا نقوش گیاهی و انسانی در تمام اعصار تاریخی و در اکثر ادیان، آیین ها و آداب و رسوم کهن مرسوم بوده است. کاربرد این دو عنصر چه با هدف زینت بخشی و نمایش هنر و چه با اهداف مفهومی و نمادین هر یک نشان از ذهن خلاق و جست وجوگر انسان ، نوع تفکر ، زندگی ، اهداف و آرزوها و خواسته های انسان آن عصر است. چرا که این آثار باستانی و هنری هستند که دریچه ای به روی گذشته برایمان باز میکنند. مطالعه این عناصر در سرتا سر جهان و ادیان مختلف این امکان را به ما میدهد تا هر چه بیشتر نقاط مشترک و اختلاف نظر ها را در مورد یک نماد یا مفهوم خاص در یابیم و اینگونه با ملل مختلف تبادل فرهنگی داشته باشیم. به همین منظور هدف از این پژوهش مطالعه عناصر انسان و گیاه با رویکرد نمادین به منظور تطبیق این دو کهن الگو در آیین های آشورنو، اسلام و بودیسم و کشف اشتراکات و اختلافات فرهنگی در این سه آیین است. سوال اصلی این پژوهش نیز به این صورت است که طراحی دو عنصر انسان و گیاه در سه آیین اسلام، بودیسم و آشورنو با تکیه بر بیان نمادین عناصر چگونه قابل تطبیق است؟ هر یک از این آیینها به شیوه خاص خود، عناصر انسان و گیاه را به عنوان نمادهایی با معانی عمیق به کار میگیرند . در اسلام، انسان نماد خرد است. اما به صورت کلی نقش انسان در هنردر اسلام ممنوع بوده است. این در حایست که در دو آیین دیگر نقش انسان را به وفور میتوان دید و یا نقوش گیاهی در هر سه آیین دارای کاربرد و مفاهیم و مشترکات خاصی هستند.