چکیده روابط میان محیط ساخته شده و فعالیت پیاده روی در نتیجه ی ناهمگونی های فضایی، مسائل خود انتخابی مانند نگرش ها و ادراک ها از رفتار پیاده روی و تفاوت های روش شناختی پیچیده است. بعضی از شواهد نشان می دهد که ادارک ذهنی ساکنین از پیاده مدار بودن محله خودشان ممکن است نسبت به ارزیابی توسط شاخص های عینی، کمتر بیانگر قابلیت پیاده مداری واحد همسایگی باشد؛ با این حال، برخی دیگر از مطالعات بیانگر آن هستند که ادارک محیط همسایگی اثر منحصر به فردی را نشان می دهد که ممکن است در مقایسه با مشخص های عینی واحد همسایگی شاخص گویاتری برای پیاده مداری باشد. لذا هدف این تحقیق کشف ترجیحات مردم نسبت به فضاهای پیاده مدار و سنجش قابلیت پیاده مداری ذهنی و عینی و تبیین ارتباط مکانی آنها در محلات مناطق4، 8 و 13 شهر تهران است. این پژوهش از نظر روش شناسی در دستۀ تحقیقات توصیفی و اکتشافی قرار دارد که با رهیافت پژوهش های کمی انجام شده است. در این راستا از داده های سرشماری، کاربری زمین، شبکه ارتباطی و داده های حاصل از نظرسنجی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه جمعیت و همه محلات مناطق 22 گانه شهر تهران است. نمونه های آماری آن که به روش هدفمند انتخاب شده اند شامل 31 محله هستند. این تحقیق از نظر بازه زمانی در فاصله سال های 1396 تا 1397 انجام شده است. یافته های این تحقیق در ارتباط با ترجیحات مردم نسبت به فضاهای پیاده مدار همسو با سایر تحقیقات بوده است و ساکنان شهر تهران در ارتباط با موضوع پیاده روی همانند سکنان سایر نقاط دنیا فضاهای دارای دسترسی مناسب به خدمات، امکانات و زیرساخت های مورد نیاز زندگی روزمره، محیط های ایمن، جذاب، سرزنده، شاداب، عاری از آلودگی و ترافیک، وجود فضاهای مناسب و تعریف شده برای پیاده روی را برای پیاده روی مناسب می دانند. یافته ها همچنین در ارتباط با شکاف بین پیاده مداری عینی و ذهنی نشان داد که به غیر از مؤلفه مکان هایی برای پیاده روی و دوچرخه سواری بقیه ابعاد مطالعه شده از جمله مدت زمان دسترسی به مغازه ها یا فروشگاه ها، تسهیلات و غیره، دسترسی به خدمات؛ خیابان های محله؛ محیط محله؛ امنیت ادارک شده از ترافیک؛ امنیت ادارک شده از جرم؛ و میران رضایت از محله در ارتباط با سنجش پیاده مداری ذهنی میانگین بالاتری در محلات با پیاده مداری عینی بالا در مقایسه با محلات با قابلیت پیا