بسیاری از متفکران بر این نکته اتفاق نظر دارند که آموزش سنگ بنای هر گونه تغییر و تحول در جامعه است. در این مقاله تلاش شد مصداقی از این ادعا در تاریخ معاصر ایران روایت شود. در این مقاله بر اساس اسناد تاریخی روایتی از نقش معلمان، شاگردان و فارغ التحصیلان مدارس جدید در ایجاد انقلاب مشروطیت ارائه شد ه است. از نقش معلمان و شاگردان مدارس جدیده به عنوان یکی از کنشگران فعال در انقلاب مشروطیت کمتر سخنی به میان آمده است. مدارس جدید که متعلق به عموم مردم بود در سال 1275 شمسی در ایران برپا شدند و 10 سال پس از برپایی مدارس جدید، انقلاب مشروطیت در ایران به وقوع پیوست. سوال اصلی این مقاله این است که :چگونه نهادهای آموزشی و مدارس جدید سوژه هایی را تربیت کردند که نسبت به وضعیت سیاسی شان ناراضی و منتقد بودند و این نارضایتی چگونه آنها را با نهضت مشروطیت همراه ساخت؟ بر این اساس می توان ادعا نمود که معلمان، شاگردان و فارغ التحصیلان مدارس جدید یکی از عاملان و بازیگران اصلی در برپایی نظام مشروطیت در ایران بوده اند. پس از ترور ناصرالدین شاه عده ای از نیروهای سیاسی و اجتماعی لزوم ترویج معارف جدید در میان عموم مردم را مطرح ساختند.بر اساس این ضرورت مدارس جدید توسط اصلاح گران تربیتی را برپا شدند. هدف بانیان و موسسان مدارس جدید تربیت و آموزش نیروهایی بود که نوعی "فرهنگ ملی در برابر فرهنگ دولتی" پدید آورند. بر همین اساس مدارس جدیده با عنوان "مدارس ملیه" نام گذاری شدند. برنامه های درسی همچون تاریخ و جغرافیا،زبانهای خارجی و علوم طبیعی و دیگر معارفی که در مدارس آموزش داده می شد، نوعی نگرش و گرایش انتقادی در میان شاگردان نسبت به وضعیت اجتماعی و سیاسی پدید می آورد. همچنین شیوه تدریس و نحوه آموزش معلمان مدارس جدیده، که اغلب از فارغ التحصیلان دارالفنون و افراد آشنا به علوم جدیده بودند، نگرش انتقادی و اراده به تغییر و اصلاح وضعیت موجود را در شاگردان مدارس تقویت می کرد. مطالعه کتابها و روزنامه های انتقادی و عضویت برخی از شاگردان و معلمان مدارس در انجمنهای سری و مخفی نیز زمینه ساز ورود این گروهها به فعالیتهای سیاسی می شد. به طور کلی محتوای آموزشی مدارس جدید، شیوه آموزش معلمان ، و مطالعه روزنامه ها و کتابهای انتقادی در مدارس نیروهای اجتماعی را پدید آورد که به صورت فعالانه ای در نهضت مشروطیت شرکت کردند. روای