1403/09/02
سید حسن شجاعی دیوکلایی

سید حسن شجاعی دیوکلایی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 01135302620

مشخصات پژوهش

عنوان
تاریخ تحولات سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی کلارستاق ( از صدراسلام تا قرن هشتم هجری قمری)
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
کلارستاق، دوره اسلامی، تاریخ تحولات سیاسی ، اجتماعی- اقتصادی
سال 1397
پژوهشگران مریم غرایاق(دانشجو)، سید حسن شجاعی دیوکلایی(استاد مشاور)، امامعلی شعبانی(استاد راهنما)

چکیده

بررسی منطقه کلارستاق از منظر تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از صدر اسلام تا قرن هشتم هجری قمری حائز اهمیت بسیار است. تاریخ این منطقه در ابعاد و زمینه های مختلف نه تنها در فهم تاریخ طبرستان ضروری، بلکه گاهی در سرنوشت ملی اثر گذار بوده است. موقعیت خاص کلارستاق موجب می گردید تا در منظومه فکری حاکمان منطقه ای، ملی و حتی در جغرافیای جهان اسلام جایگاه ویژه ای داشته باشد. ارتباطات و تعاملات سیاسی با حکومتهای محلی و منطقه ای بر این امر دلالت دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از کتب تاریخی و نتایج باستان شناسی به بررسی تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کلارستاق از صدر اسلام تا قرن هشت پرداخته است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که به لحاظ سیاسی، منطقه کلارستاق همواره به عنوان جایگاه امنی برای فعالیت و نیز اختفاء شورشیان بوده است. نهضتها و قیامهای رخ داده در این منطقه بر این امر صحه می گذارد. در این میان ورود علویان (نخستین حکومت شیعی در ایران ) به این سامان و تحولات منتج از آن سرنوشت سیاسی مردم کلارستاق را متحول ساخت. به نحوی که با تحولات و رویدادهای ملی و حتی فراملی و از سده سوم هجری قمری پیوند یافت. در بعد اقتصادی، برخورداری این منطقه از منابع طبیعی سرشار تاریخ تحولات اقتصادی شکوفایی را در شق اقتصاد کشاورزی، اقتصاد تجاری و در مقطع مورد اشاره دگرگون ساخت. در همین راستا گزارشات موجود از سهولت معیشت و رفاه اقتصادی بر این امر تاکید و تائید دارد. از نظر اجتماعی، نیز بایستی گفت کلارستاق دارای آداب و رسوم، نوع پوشش و حتی در زبان و لهجه ویژگیهایی خاص خود را داشته است. مردم این منطقه ضمن مقاومت در مقابل هویتهای مهاجم، البته از تغییرات مثبت استقبال کرده و انعطاف پذیری خوبی داشتند. وام داده ها و وام گرفته های آنان در ابعاد متخلف اجتماعی گواه روشنی در اثبات این ادعاست.