بعد از رحلت پیامبر(ص) جامعه اسلامی به دلیل بحران های جانشینینتوانست وحدت سیاسی موجود در عصر حیات ایشان را حفظ نماید. در نتیجه چنین شرایطی، پس از عهد خلفای نخستین، حاکمیت سیاسی اسلام به دست امویان و بنی عباس استمرار داده شد و نقش خاندان پیامبر به عنوان پیشوایان تشیع، در رهبری سیاسی جامعه مسلمین به افول گرایید. تجربه قیام ها و جریانات معترض شیعی ،حاکمیت سیاسی اسلام را از خطرات ناشی از حضور امامان شیعه وتأثیرات ایشان بر جریان های معاند خود آگاه ساخت. بر این اساس، حکومت های اموی و عباسی، تمام توان خود را در راستای سرکوب و محدود سازی ایشان به کار گرفتند و تدابیر مستحکمی درخصوص ممناعت از قدرت گیری امامان شیعه اندیشیدند. در چنین شرایطی،امات شیعه برای حفظ هویت و بقای شیعیان، آن ها را امر به اتخاذ تقیه و اختفای اسرار می نمودند و مبارزه با حاکمیت را در اشکال غیرعلنی هدایت می کردند. این تکاپو و مبارزه امامت شیعه در شرایطی بود که جامعه اسلامی در عصر اموی و عباسی، در گیر و دار چالش های سیاسی و عقیدتی متعددی به سر می برد. برای مثال، در فاصله سال های (114-183 هـ .ق )، مصادف با سال های امامت امام جعفر صادق و امام موسی کاظم (ع)، جامعه اسلامی به دلیل فشارها و رفتارهای ناشایست حکومت با پیشوایان تشیع، شاهد قیام های اعتراضی از جانب علویان نسبت به سیاست های ظالمانه خلفای عباسی بود. از جمله این قیام ها، قیام زیدبن علی بن حسین(ع) به سال 122هـ. ق در کوفه همچنین، قیام یحیی بن زید به سال 125هـ.ق در نواحی شرق ایران از جمله قیام هایی بود که در اوایل دوران امامت امام جعفر صادق(ع) به وقوع پیوستند