زمینه و هدف: خشونت علیه زنان و مخصوصاً خشونت علیه زنان پناهجو، بنا به دلایل تاریخی و فرهنگی در جوامع مختلف از گذشته بازتاب و نمود داشته است و نسبت به آن نیز از همان دیرباز، واکنشهای مختلفی نشان داده شده است. روش: این تحقیق به صورت توصیفی ـ تحلیلی تهیه و تنظیم شده است، بیشتر از رویکرد اسناد و مقررات منطقهای و بینالمللی به مصادیق خشونت علیه زنان پناهجو و مصادیق و وضعیت آنها در کشورهای میزبان پرداخته است. ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بیطرفی و اصالت اثر رعایت شده است. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که مجموعه اسناد و مقررات منطقهای و بینالمللی که توجه و تمرکز بر روی حقوق زنان و زنان پناهجو داشتهاند، مصادیق مختلف و شناختهشدهای از خشونت علیه زنان در حوزههای مختلف اعم از خشونت فیزیکی، جنسی و کلامی را جرمانگاری کرده و با اتخاذ واکنش تقنینی، برای آنها مجازاتهای کیفری وضع کرده است. همچنین تحولات اسناد و مقررات بینالمللی در دهههای اخیر و همینطور تلاش برای وضع قوانین اختصاصی در حوزه زنان پناهجو و نفی خشونت علیه آنها از اقدامات جدید بینالمللی برشمرده میشود که نسبت به دهههای پیشین و عادیبودن خشونت علیه زنان و عدم حمایت جدی تقنینی در این حوزه، گامی رو به جلو محسوب میشود. نتیجهگیری: بررسی مصادیق خشونت علیه زنان پناهجو، نتیجتاً نشانگر این است که علیرغم وضع و تصویب قوانین متعدد منطقهای و بینالمللی، آنچه که در عرصه عمل و اجرا در خصوص تبعیض و نقض حقوق زنان پناهجو و خشونت علیه آنها در کشورهای مقصد روی میدهد، با اهداف این اسناد و مقررات چندان سازگار نیست، امری که بازبینی مقررات بینالمللی و وضع ضمانت اجراهای دقیق برای کشورهای میزبان را در حوزه برخورد با زنان پناهجو ضروری ساخته است.