انقلاب مشروطه نقطۀ عطفی در شکلگیری نظام حقوقی ایران است. نخستین بار در ایران تلاش شد چارچوبی مشخص برای حکمرانی ارائه شود. در تبدیل حکومت خودکامه به حکومت قانون، مفهوم «قانون»، خود بیش از هر موضوع دیگری نیازمند تبیین و تشریح بود. در میان آرای ارائهشده در باب تاریخ اندیشۀ سیاسی و حقوقی مشروطۀ ایران، نظریات دکتر سیدجواد طباطبایی از انسجام بیشتری برخوردار است. طباطبایی مواجهۀ نقادانه با سنت قدمایی را راهی برای دستیابی به یک نظام فکری جدید میخواند و تنها سنت باقیمانده را فقه و شریعت معرفی میکند. او دو چهرۀ شاخص عصر مشروطه، مستشارالدولدوله و نایینی را بهعنوان نمایندگان شاخص این سنت فکری مورد بررسی قرار میدهد. این پژوهش در درجۀ نخست بر این باور است که سنت قدماییِ مورد نظر دکتر طباطبایی امکان شکلگیری و تداوم نداشته است و تلاش برای بازسازی آن نیز ره به جایی نخواهد برد. چهرههایی که طباطبایی بهعنوان سنگعیار تشخیص نظریات مشروطه استفاده کرده است، برخلاف ظاهر اولیه، دارای بنیانهای اندیشۀ متضادی هستند. اندیشۀ مستشارالدوله، در ادامۀ سنت غربی، بر اصالت خرد بشری بنا شده، درحالیکه بنیان اندیشۀ نایینی اصالت تعبّدگرای شریعت است.در نهایت، نظریات میرزاملکمخان ناظمالدوله مورد تاکید قرار گیرد که به نوعی پدر فکری و سرچشمۀ اولیۀ آرای مستشارالدوله نیز بود، اما برخلاف او در دام خلط بنیانهای اساسی مفاهیم گرفتار نشد.