براساس مواد 31 و 32 مشترک کنوانسیونهای 1969 و 1986 در خصوص حقوق معاهدات، رویه بعدی اطراف یک معاهده بینالمللی، عنصری معتبر در تفسیر آن معاهده خواهد بود. اساس هدایت سازمانی بینالمللی در مسیری حقوقی و مطلوب به کارکردهای آن سازمان، خود سند مؤسس است. با این حال، رشد و توسعه یک سازمان بینالمللی و کارکرد مطلوب آن، مستلزم قرائتی نوین از سند مؤسس در پرتو رویه بعدی آن سازمان است. باور ما این است که رویه بعدی اعضای سند مؤسس سازمان، رویه بعدی ارکان سازمان و نیز ترکیبی از دو رویه نامبرده میتواند مفید قرائتی اصیل و منطبق بر زمان از مفاد سند مؤسس سازمان باشد. بند 3 ماده 27 منشور ملل متحد و نیز بند 1 ماده 12 همان سند، چنین تحولی را به خود دیده است. رویه قضایی بینالمللی، یافتههای کمیسیون حقوق بینالملل و دکترین حقوقی مؤید چنین اثری برای رویه بعدی در تفسیر منشور ملل متحد است.