دیپلماسی ورزشی از انواع دیپلماسی های عمومی است که امروزه جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی کشورها دارد. شرایط ویژۀ جمهوری اسلامی ایران، ضرورت پرداختن به دیپلماسی ورزشی کارامد را دوچندان می نماید. دولت های بعد از انقلاب اسلامی همواره در پی استفاده از ظرفیت های قدرت نرم برآمده اند، اما در این زمینه کارامدی مناسبی نداشته اند و با چالش های مختلفی روبه رو بوده اند. استفاده از دیپلماسی ورزشی درست و کارامد می تواند دولتمردان را در پیشبرد اهداف سیاسی خود به ویژه در عرصۀ روابط بین الملل و ایجاد صلح جهانی یاری کند. سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه جایگاه دیپلماسی ورزشی در دولت های روی کارآمدۀ ایران پس از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ در این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی به جایگاه دیپلماسی ورزشی در سیاست خارجی کشور، در دولت های جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن بود که دیپلماسی ورزشی کشور از روند و الگوی خاصی پیروی نمی کند، ولی هرچه از صدر انقلاب می گذرد، دولت ها بدون توجه به مواضع سیاسی خود به استفادۀ بیشتر از این دیپلماسی در راستای اهداف خود روی آورده اند.