پژوهش حاضر بر آن است تا با بهره گرفتن ازنظریهی تروما استعمارزدا به بررسی مجموعۀ داستان سهگانۀ «هما و کاشیک» جومپا لاهیری، نویسندۀ هندی-آمریکایی بپردازد. نظریۀ تروما استعمارزدا یک پدیدۀ پیچیده-ای است که در ادبیات پسااستعماری مورد بررسی قرار میگیرد و چارچوب اصلی تعریف تروما را تا حدی نقض میکند. در این راستا ، این مقاله در نظر دارد که با انتخاب روایت شناس ژرار ژنت و بعضی از مفاهیم خاص روایت شناسی که شامل نظم، بسامد، دیرش و حالت است به بازنمایی تروما در داستان مذکور بپردازد. هدف از انتخاب این مفاهیم برای چالش کشیدن تعریف غربی تروما است که می توانند پیام اصلی تروما قابل درک نماید. با استفاده از این مولفهها، این مطالعه راههای مختلفی را نشان میدهد که چطور بن بست-های سهگانۀ تروما رد میشود و وقایع و خاطرات تروماتیک شخصیت های اصلی کاشیک و هما در شرایط دیاسپوریک کشف میشوند و به عنوان کسانی که قادر به غلبه بر اثرات نامطلوب خاطرات تروماتیک با وقایع گزارشی معتبر از تجربیاتشان خاطرات تروماتیک خود را روایت میکنند. این یافتهها همچنین نشان میدهد که لاهیری با استفاده از فلشبکهای متعدد، تکرار وقایع و تنوع زاویۀ دید، نه تنها تروما را به عنوان یک رویداد غیر ناگهانی روایت میکند بلکه تأثیر آن را در زندگی روزمرۀ شخصیت های داستان را نشان می-دهد.