تاریخ اسلام به ویژه در دوره ی پر فراز و نشیب خلافت پانصد ساله ی عباسی حکایت از این واقعیت آشکار دارد که تشبث و استناد به خواب و رؤیاء، در راستای طرح و اثبات بعضی از ادعاها و یا توجیه، تعلیل و یا تحلیل برخی تصمیمات مهم سیاسی، مذهبی و اجتماعی یک سیاست مرسوم و متداول بوده است. خلفای عباسی و کارگزاران آنان همان گونه که از اعتقادات رایج در جامعه و مورد قبول افکار عمومی برای رسیدن به اهدافشان بهره می گرفتند، از تظاهر و حتی با جعل رؤیاء به عنوان حالت برقراری ارتباط با مبداء غیب و الهام گرفتن از عالم قدسی و ماورایی، در انجام اقدامات و توجیه سیاستهایشان سود می جستند. این اقدام آنان با توجه به مشکلات و چالش های مشروعیتی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی در طول حکومت طولانی بر جامعه ی مسلمان، اهمیت و ضرورت دو چندان مساله ی رؤیاء و توسل به آن را به عنوان منبع قدرت، در سیاست عباسیان به تصویر می کشد. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- انتقادی با استفاده از کتب و شواهد تاریخی هم عصر با دوره ی عباسی و با ارائه بحثی نظری، به کالبد شکافی این موضوع مهم در تاریخ این دوره و دلایل و زمینه های مرتبط با آن می پردازد.