در این پژوهش با رویکردی تاریخی_تحلیلی به ریشه یابی موانع و چالشهای پیشروی نخبگان عصر قاجار با تاکید بر امیرکبیر در روند پیشرفت و توسعه ایران پرداخته شده است. پژوهش درصدد پاسخگویی به این سوال اساسی بوده است که چه موانعی برای نخبگان عصر قاجار و در راس آنها امیرکبیردر روند پیشرفت و توسعه ایران وجود داشته است؟ یافتههای پژوهش حکایت از آن دارد، ایران در عصر قاجار تحت تاثیر ایدئولوژی های نوسازی در غرب، شبه نوسازی در غرب توسط ایل قاجار رقم خورد که بصورتی سطحی و ناقص تغییراتی را باعث شد که اگرچه جامعه ایران را از حالت سنتی بیرون آورد، اما نتوانست آن را به جامعه ای مدرن و توسعه یافته تبدیل کند. درکنار عوامل توسعه نیافتگی که مربوط به جامعه و خواستگاه ذهنی آن بود، افرادی بودند که در درون قدرت و بیرون از قدرت خواستار اصلاح و دگرگونی بودند. اقدامات و اصلاحات نخبگان اصلاحگر با توجه به بینش جامعه و تقابل با نخبگان طرفدار سنت و طرفدار وضع موجود خنثی می گردید درنهایت مجموع این عوامل در کنار عوامل دیگر که مربوط به نقش قدرتهای خارجی نیز می شد باعث شدند ایران قرن نوزدهم از کاروان رشد و ترقی باز بماند.