اتحادیه کمونیستهای ایران موسوم به«سربداران»علیرغم رعایت همه تدابیر از سوی رهبران آن در حادثه ششم بهمن سال1360 آمل با ناکامی و شکست سرنوشتسازی روبهرو گردید. رخداد مذکور ذهن بازیگران سیاسی و نیز پژوهشگران تاریخی را همواره به خود مشغول داشته است. لیکن علیرغم این اهمیت و جایگاه، اساسا کمتر مجالی از بحث و بررسی علمی یافته است. لذا پژوهش پیشرو با طرح این پرسش بنیادین که دلائل و زمینههای سیاسی-نظامی شکست اتحادیه کمونیستهای ایران در حادثه ششم بهمن آمل کدام است؟ به روش توصیفی-تحلیلی دریافته است که ایدئولوژی الحادی، نداشتن پشتوانههای مردمی، عدم آرمان و انگیزه روشن و مردمی، عدم درک شرائط انقلابی جامعه و پتانسیلهای موجود در حاکمیت، فقدان سازگاری با مذهب، فرهنگ و آداب و رسوم ملی و محلی، عدم تطبیق تئوریها با واقعیتها، چیرگی عوامل انسانی بر عوامل طبیعی(جنگل)، اعتقاد به تئوریها و الگوهای صرفا وارداتی، ناکامی در اتحاد با گروههای معارض و در نتیجه فقدان استراتژی هماهنگ در جنگل، ریزش نیروها، اختلافات داخلی اتحادیه و در نهایت عدم برخورداری از عوامل اصلی شورش در این امر موثر بوده است. از سوی دیگر نمیبایست برخورداری نهادها و سازمانهای رسمی-حکومتی از ویژگیها و امتیازات سیاسی- نظامی از جمله پشتوانههای مردمی را در شکست اتحادیه و در مهمترین اقدام سیاسی-نظامی شان یعنی حادثه ششم بهمن سال 1360 آمل نادیده گرفت.