تعاملات تاریخی ساحلنشینان خلیجفارس و شبهقارههند همواره با موانع و چالشهایی مواجه بوده است. این امر در خصوص سدههای نخستین هجری قمری نیز صادق است. موانع و چالشهایی که میتوان در ابعاد جغرافیایی، سیاسی-نظامی و اجتماعی-فرهنگی جستوجو کرد. پژوهش با طرح این پرسش بنیادین که تعاملات ساحلنشینان خلیج فارس با شبه قاره هند در سدههای نخستیناسلامی با چه موانع و چالشهایی روبهرو بوده است؟ به روش تحلیلی دریافتهاست که بعد مسافت، وسعت دو منطقه، تفاوتهای آب و هوایی، شرائط نامساعد جوی، وجود صخره ها و سنگهای عظیم، کم عمقی برخی سواحل، فقدان تجهیزات پیشرفته جهت مسیریابی، شرایط سیاسی و امنیتی سدههای نخستین هجری، جریان فتوحات، ناآرامیها و بالطبع ناامنیهای شبهقاره هند، درگیریهای داخلی اقوام مسلمان و به ویژه قبایل و طوایف حوزه خلیجفارس در شبهقاره هند و در حقیقت انتقال اختلافات موطنشان به شبهقاره، نظامی-امنیتی شدن شرایط در هر دو حوزه خلیج فارس و شبهقاره هند، اختلافات داخلی بین حکومتهای محلی شبه قاره هند، چالشهای حکومتهای مرکزی اموی و عباسی با امرای اعزامی به شبه قاره هند و عزل و نصبهای مکرر و زودگذر آنان، وجود راهزنان و دزدان دریایی خود بر بی ثباتی سیاسی و امنیتی در این منطقه و در قرون نخستین اسلامی اثر می گذاشت که البته در نهایت خود را به عنوان چالشی در مسیر ارتباطات بین کرانه نشینان خلیج فارس و شبه قاره هند به نمایش می نهاد. در بعد فرهنگی و اجتماعی نیز تفاوتهای فرهنگی، زبانی و نژادی بین دو حوزه خلیج فارس و شبه قاره هند، فقدان ویژگیهای مشترک بین آموزههای دینی اسلام و ادیان هندی، وجود عقاید ناهمگون و در نهایت برداشتها و تصورات غیر واقعی به خصوص مسلمانان از مردم شبه قاره هند و در قرون نخستین اسلامی خود را به عنوان موانع و چالشهای تعاملات بین ساکنان دو حوزه جعرافیایی نشان داد.