اسناد و شواهد تاریخی بر نقش ممتاز و برجسته دانشگاهیان – و در راس آن دانشجویان- دانشگاه مازندران (با نام مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی بابلسر) در تحولات تاریخ معاصر ایران و به ویژه در انقلاب اسلامی حکایت دارد. دانشگاه در سالهای 1349 تا بهمن ماه سال 1357 به عنوان کانون و ثقل تحولات انقلاب اسلامی در مازندران شهرت داشت. این نقش آفرینی و در حقیقت اهمیت و جایگاه، بر کارنامه افتخارآمیز دانشگاه در این رخداد مهم و سرنوشت ساز گواهی دارد. لذا پژوهش با طرح این پرسش بنیادین که دانشگاهیان و به ویژه دانشجویان دانشگاه در انقلاب اسلامی چه نقشی داشتند؟ به روش توصیفی-تحلیلی، با رویکرد تاریخی و با رجوع به اسناد، تاریخ شفاهی، کتب و مجلات دریافته است که شرائط ملی، منطقه ای و محلی از جمله فضای انقلابی و به خصوص فضای مبارزاتی دانشجویی استان، در کنار نارضایتی های صنفی دانشجویی از عوامل اثرگذار در نقش آفرینی آنان و در تحولات انقلاب اسلامی بود. ضمن آن که نمی بایست وجود رهبران انقلابی، سیاستها و برنامه های ضد دینی-مذهبی رژیم پهلوی و وجود اساتید سیاسی مخالف و یا همسو با حکومت را در این مساله نادیده گرفت. ضمنا سیاستهای نظارتی-امنیتی سرکوبگرانه رژیم به ویژه ساواک در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، خود عملا موجب شدت بخشی به فعالیتهای انقلابی دانشجویان گردید. شعارنویسی در کلاسهای درس و اماکن عمومی دانشگاه و یا در سطح شهر، پخش اعلامیه های انقلابی، برگزاری نمایشگاه کتاب و نیز نمایش فیلم پیرامون مسائل سیاسی روز، برگزاری تجمعات و تظاهرات در صحن دانشگاه، حضور و برگزاری تظاهرات در بابلسر و نیز مشارکت در تظاهرات شهرهای استان، تقدیم شهید، ایراد سخنرانی در دانشگاه و نیز خارج از آن، تهدید ارکان حکومتی و در نهایت تعامل و همکاری با فعالین دانشجویی سراسر کشور از مهمترین عرصه های نقش آفرینی و فعالیت دانشجویان دانشگاه در دهه پنجاه شمسی بود. البته فعالیت سیاسی دانشجویان دانشگاه علیه رژیم پهلوی، با موانع و چالشهایی مواجه بود که از جمله آن می توان به اختلاف درونی منبعث از وجود نحله ها و جریانات مختلف سیاسی به ویژه در دانشگاه مازندران دهه پنجاه اشاره کرد.