دیوارنگاری از هنرهای کهن ایرانزمین محسوب میشود که باوجود کاهش چشمگیر آن، در دوران اسلامی، مجددا از دوره صفوی همزمان با عصر شکوفایی ایران، رونق قابل ملاحظهای یافت و بهعنوان میراثی گرانبها به دورههای بعدی نیز منتقل گردید. از میان این آثار، دیوارنگارههای بزرگِ کاخ چهلستون اصفهان با مفاهیم بزم و رزم از دوره صفوی و دیوارنگارههای سترگ با الگوی صف سلام که در نیمه نخست قاجار رواج بسیار پیدا کرد، بیشاز دیگر نمونهها موردتوجه بودهاند. در هر دو مورد مذکور، تصویری از مجالسِ درباری آن دودمان نمود یافته که پژوهشگران متعدد با نظر به ویژگیهای مختلف ساختاری و مفهومی، به کارکرد رسانهای آنها در زمان خود اشاره کردهاند. در این پایاننامه با بهرهگیری از رویکرد آیکونولوژی برمبنای ظاهر و باطنِ تصاویر، لایههای معنایی مستتر در تصاویر، با خوانشی برپایه مفاهیم پروپاگاندا و ابزار تبلیغاتی آشکار خواهد شد که اهداف حامیانِ این آثار و ایدئولوژی حاکم بر دربار آنان را روشن میسازد. بررسی تطبیقی جنبههای مختلف دیوارنگارههای مجالس درباری صفوی و قاجار نشان میدهد که نمونههای مبتنی بر صداقت و تاریخنگاریِ صفوی، باوجود تقدم زمانی، به دلیل استفاده محدود از ابزارهای پروپاگاندا و دیگر عوامل، در رسیدن به اهداف تبلیغاتی خود و ماندگاری در تاریخ، موفقیت بیشتری کسب کردهاند، مادامیکه صفوفسلام معطوف بر هدف تبلیغاتی، با تأکید افراطی بر شکوه و قدرت ایجاد شدهاند و چندان ماندگار نبودند. در این پژوهش با روشهای توصیفی و تطبیقی، دادههای اولیه بهصورت کتابخانهای و میدانی از منابع تاریخی دست اول، سفرنامهها، مشاهده آثار و مصاحبه با متصدیان گردآوری شده و با ترکیب روشهای توصیفی و تطبیقی مورد تحلیل قرار گرفتهاند.