فرهنگ و ابزارهای علمی در بسیاری از موارد ضمیر ناخودآگاه مخاطبان خود را هدف قرار می دهد و با لطافت و ظرافت غیرمشهودی بر لایه های عمیق اذهان ایشان تأثیر می گذارد، لذا در مقایسه با سایر ابزارهای شایع در دیپلماسی، دیپلماسی فرهنگی و علمی با سهولت بیشتری در لایه های زیرین جوامع و با عمق بیشتری رسوخ می کند و بر جای می ماند. تجربیات فرهنگی به افراد اجازه می دهد تا به صورت ذهنی و عاطفی درگیر شوند، بنابراین، دیپلماسی فرهنگی، می تواند نقش مهمی در ایجاد و استمرار پیوند های عمیق میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای حوزه دریای خزر داشته باشد. کشورهای مسلمان نشین حوزه دریای خزر دارای پیشینه عمیق فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران هستند. توسعه فرهنگ اسلامی- ایرانی یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سطوح منطقه ای و فرامنطقه ای است. بنابراین، در این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی تلاش می شود در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش اینکه دیپلماسی فرهنگی چگونه می تواند در توسعه فرهنگ اسلامی- ایرانی و پیوند میان کشور های ساحلی دریای خزر نقش آفرینی کند؟ فرضیه این پژوهش این است که با توجه به پیشینه تاریخی و اشتراکات فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی می تواند به منزله فتح بابی برای مفاهمه بیشتر و بهتر میان کشورهای ساحلی دریای خزر به کار گرفته شود و به مرور زمان، منجر به پایه ریزی روابط عمیق و پایدار فرهنگی میان کشورها شود و این تعمیق، حتی می تواند به حوزه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی هم تسری یابد و سرانجام، دیپلماسی فرهنگی می تواند خلاقانه تر، انعطاف پذیرتر و حتی فرصت طلبانه تر از دیپلماسی کلاسیک و سنتی در بسیاری از حوزه ها طراحی و اجرا شود.