از زمان شکلگیری رژیم صهیونیستی در میماه ۱۹۴۸ در منطقه استراتژیک غرب آسیا، روندها و تحولات عظیم منطقهای رشد صعودی داشته است. ایالات متحده بهعنوان متحد استراتژیک و از حامیان منحصربهفرد منطقهای و فرامنطقهای رژیم صهیونیستی به حساب میآید که این عامل روابط آمریکا با کشورهای منطقه را تحتالشعاع قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین قدرت منطقهای با توجه به جهانبینی سیاسی و ایدئولوژی ساختاری آن به طور مستقیم نسبت به مسئله فلسطین-اسرائیل، در حلقه محوری مبارزه قرار گرفته است. با توجه به این واقعیت، در پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سؤال اساسی هستیم که نمود اصلی تقابل سیاست خارجی ایران-آمریکا در مسئله رژیم صهیونیستی در غرب آسیا با تمرکز بر عملیات وعده صادق و طوفان الاقصی در عرصههای نظامی-امنیتی و سیاسی-اقتصادی چیست؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد، ایران با اتخاذ صبر راهبردی، داغ نمودن فضای مضروف منافع منطقهای توسط متحدان استراتژیک منطقهای خود (محور مقاومت) به «قورباغه آبپز» و «تهاجم و ترور سمّی بیولوژیکگونه» علیه رژیم؛ به محدودسازی منافع و سیاست خارجی پانزی آمریکا پرداخت. در این پژوهش، با کاربست نظریه نوواقعگرایی و با بهره-گیری از نظریه سازهانگاری، به شیوه تبیینی-تحلیلی و روش کتابخانهای و اینترنتی و با ارائه راهکارها و پیشنهادات راهبردی موضوع پژوهش مورد تبیین قرار میگیرد.