هدف: غرب آسیا به دلیل اهمیّت راهبردی آن، موجب مداخلات متکثر قدرتهای فرامنطقهای بهویژه ایالات متحده آمریکا شده است. جمهوری اسلامی ایران با سیاست تغییر وضع موجود و اتخاذ سیاست همراهسازی با متحدان راهبردی خود در تقابل با سیاست توسعهطلبانه آمریکا قرار گرفته است. این مقاله در پاسخ به این سؤال تنظیم شده است که منافع نظامی-امنیتی تا چه میزان در تقابل راهبردهای آمریکا-ایران در غرب آسیا تأثیرگذار بوده است. روششناسی: این پژوهش به روش تبیینی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی و با بهرهگیری از نظریه رئالیسم، تدوین شده است. یافتهها: تا سال 1979، ایران به عنوان متحد راهبردی آمریکا در منطقه عمل میکرد، پس از انقلاب اسلامی به اصلیترین کنشگر تغییر وضع موجود با طرح جدید حکمرانی در تقابل با منافع یکجانبهگرایانه آمریکا قرار گرفت. آمریکا برای حفظ برتری، ثبات بازار نفت و تعهد به متحدان راهبردی منطقه، امنیت در این بخش از جهان را بیثبات ساخت و با بحرانآفرینی هزینههای زیادی باهدف مهار ایران و محور مقاومت، اختصاص داده است. نتیجهگیری: غرب آسیا به دلیل موقعیت راهبردی برای ارتقای منافع آمریکا از جمله حفاظت از رژیم صهیونیستی و جریان آزاد نفت، حائز اهمیت است. قرارگیری ایران در چهارراه مواصلاتی جهان به مثابه موتور محرکه در تقابل با منافع آمریکا و متحدین آن نقشآفرینی میکند. به همین دلیل، آمریکا تلاش زیادی در برنامههای تدوینی کلان امنیتی به توسعه پایگاه نظامی، تاکید بر حفاظت از منافع نظامی-امنیتی خود و شرکا، سیاست ایرانهراسی، مهار ایران، استقرار سامانههای تهاجمی، ایجاد جنگ فرقهای و نیابتی پرداخته است.