با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٣۵٧، اتحادیه کمونیستهای ایران با آمیزهای از تفکرات مارکسیست لنینیستهای چپگرا؛ نظام جدید را متشکل از گروههایی میدانستند که نمیتوان در مقابل همهی آنها مشی یکسانی داشت. در ابتدا با جریان ملیگرا به علت نوع استراتژیشان مخالف بودند، ولی با رویکرد خط امام با توجه به شعارهای اعلامی که با بعضی از رویکردهایشان همپوشانی داشت همراهی کردند. در جریانات و حوادث رخ داده پس از پیروزی و تشکیل حزب جمهوری اسلامی، آنان در کنار سایر گروهکها به مخالفت با امام و نیروهای شاخص انقلاب بهخصوص بعد از خرداد ١٣٦٠ و عزل بنیصدر پرداختند. زین پس شاهد آغاز فعالیت گسترده فاز نظامی و قیام مسلحانه با اهداف اعلامی: مقابله با انحراف، آگاهسازی مردم و دعوت به قیام بودیم. با این توصیف، هدف پاسخ بدین سوال است که علت انتخاب آمل از سوی اتحادیه برای قیام مسلحانه، بعد از کلان حوادث روی داده در سال اول دهه شصت چیست و نقش اقشار مردمی در مقابله با این واقعه چه بود؟ در پاسخ میتوان: نزدیکی به پایتخت، موقعیت جغرافیایی، همسایگی با شوروی، جذب کمک خارجی و حرکتی چریکی-خلقی اشاره کرد. اعضای اتحادیه در این انتخاب با غفلت نسبت به پیشینه عقیدتی-فرهنگی و باورهای دینی مردم که سابقه برپایی اولین حکومت شیعی جهان در تبرستان و آمل را داشتند و تمرکز صرف بر ظرفیت دهقانی، در مقابل آنان؛ مردم با سنگرسازی به مقابله با آنان پرداختند. شیوه طرح پژوهش توصیفی-تبیینی با روش مطالعه کتابخانهای و اینترنتی بهدنبال پاسخ به سوال و اثبات فرضیه هستیم.