روسیه در عین قرار گرفتن در جبهه مخالف اسرائیل، سیاست نزدیکی راهبردی را در قبال این بازیگر در دستور کار خود قرار داده است. عوامل متکثری در سطح کلان و خرد در تصمیم سازی روسیه در نزدیکی با اسرائیل بصورت معمول و پیچیده دخیل بوده است. این عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی روسیه، از زمان فروپاشی اتحادجماهیرشوروی تاکنون پیوستگی و استمرار کامل داشته است، تاجایی که سطح همکاری و مناسبات فعلی روسیه با اسرائیل در تحولات منطقه و بین الملل، چهره روسیه را در مجامع بین-المللی بعنوان شریک راهبردی نشان داده است. باتوجه به اهمیت موضوع، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که چه عوامل مهمی در سطح کلان و خرد در تصمیم سازی روسیه نسبت به نزدیکی راهبردی با اسرائیل تأثیرگذار بوده است؟ علاوه براین، چگونه برخی از عوامل نسبت به برخی دیگر بر رفتار و مواضع سیاست خارجی روسیه بخصوص در دوران پوتین در قبال اسرائیل اهمیت بیشتری داشته است؟ فرضیه نوشتار این است که نزدیکی راهبردی با اسرائیل در سیاست خارجی، نتیجه وجود عواملی در فرایند تصمیم سازی روسیه بوده است که البته در سطح کلان و خرد با درجات متفاوت از تأثیرگذاری ظاهر شده و به بازتولید راهبرد نزدیکی با اسرائیل در سیاست خارجی روسیه منجر شده است. در دوران ریاست جمهوری پوتین، عامل نقش و بعد از آن متغیر محیطی نسبت به سایر عوامل توانسته است بر این تصمیم نفوذ بیشتری داشته باشد. روش تحقیق در این مقاله تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است و از نظریه جیمز روزنا برای تبیین این موضوع بهره گرفته شده است.