خودزندگینامه نویسی که پیش از این در دهۀ 50 و 60 میلادی توسط جریان ساختارگرایی، به بهانۀ حذف نویسنده از اثر، سرکوب شده بود، در اواخر قرن بیستم با تنوع و خالقیت بسیار متولد شد و در سالهای اخیر به اوج خود رسید. خودزندگینامه نویسی دائماً دستخوش تغییر و تحوالت گسترده مضمونی و ساختاری است و امروزه بواسطۀ ناهمگونی هایی که حاصل عدم رعایت توازن این تولیدات ادبی با مبانی نظری رایج این سبک است، متمایز شده است. از دیگر روی، این تمایل ادبی برای درون نگری و خلق نوآوریهای خارج از چهارچوب نظری، بطور ویژه در بسیاری ازآثار زنان نویسندۀ مشهود است. مقالۀ حاضر بر آن است تا به بررسی خودنوشتاری در آثار انی ارنو، کاترین کوسه و سیمین بهببهانی به عنوان نویسندگان قرن بیست و یکم بپردازد. ازآنجاییکه در زندگینامۀخودنوشت این نویسندگان انعکاسی از حضور چشمگیر »دیگری« به حدی متبلور است که »من« نویسنده به عنوان قدرت مطلق متن شناخته نمیشود، این نوشتار که دیگر متکی بر »من« نیست به نوشتاری تبدیل میشود که آنرا دیگری زندگینامه نویسی مینامند. برپایۀ نظریه های نقد ادبی زنانه، این جستار میکوشد تا خودنوشتاری که در آثار این سه نویسنده بصورت »دیگری نوشتاری« ظاهر میشود را بررسی نماید